فیک تقدیر پارت 5
کوک ویو:
چاره ای نداشتم:/
پاشدم ک برم سمت لیا
ک یهو
پایان کوک ویو
ا/ت:کراش لیا رو الان میخام بگمممم
لیا:تو غلط کردییی
ا/ت:کراشش کوکهههههه
لیا:کراش توعم یونگی😂🌚
ا/ت:چاخان محضض
لیا:اگ حرف من چاخانه ینی حرف توعم چاخانه
ا/ت:اصن ت درست میگی کراشم یونگی:) 🌚
یونگی:ناموصن؟
ا/ت:بل سید.
یونگی:یاااااا میام هواتاااا
ا/ت:مح مظلوم..
نامجون:بیاین بازی کنیم ببینم شما دوتا هم همو ببوسین مهم نیست کراش دارین روهم یا ن
(پس از سالها کیس میرن و ایناااا وووو)
ا/ت:خووو بچررررخخخخ فاک.
یونگی:خب ا/ت شی جرعت یا حقیقت؟
ا/ت ویو:
میدونستم چ جرعت بگم چ حقیقت برام فرقی نداشت و تهش ب یونگی ختم میشد پسسس
پایان ا/ت ویو
ا/ت:حقیقت
یونگی:شنیدم روم کراشی.. حالا هسی یا ن؟ 🌚
ا/ت:اره.🌚🗿
نامجون:مبارکهههه
ا/ت:ودف؟
نامجون:یونگی نمیخای چیزی بش بگی؟
یونگی:سید منم روم کراشم ول ب رو خدا نیار.
ا/ت:🌚(ارامش قبل از طوفان) اخهههههه میگیییییی ب روت نیارممممم🗿🗿🗿
یونگی:ببین میاماااا
ا/ت:بیااااا
یونگی:اومدمممم(و رفت سمت ا/ت)
ا/ت:دونده خوبی ای ولی بمن نمیرسیییییی
یونگی ویو
وقتی اینجوری گفت سرعتمو بیشتر کردم تا برم سراغش خدارو شکر هودی تنش بود.
پایان یونگی ویو
ا/ت ویو
پدصگ کلاه خودمو گرفتتت یهو رفتم تو بغلش:/
فقط سریع از تو بغلش در اومدم وگرنه ب فاخ میرفتم
البته ک قرمز شدمو یونگیم فهمید:/
پایان ا/ت ویو
یونگی:مگ روم کراش نیسی:/؟
ا/ت:چرا؟؟
یونگی:ینی دلت نمیخاد منو بغل کنی هاننن؟:) 🌚
ا/ت:چرا ولی...
(یونگی سریع بغلش کرد بخاطر همین نصفه موند حرفش:/)
یونگی:حرف نباشهه:) 🌚
(تاالان ادمین اصلا حسودیش نشده هااا فک نکنین حسودیم شدعع)
نامجون ویو:
یهو دیدم یونگی رفت سمت ا/ت و ا/ت هم دوید
ک یهو...
واسه پارت بعدددد 12 تا لایک و 33 تا فالوورررر
چاره ای نداشتم:/
پاشدم ک برم سمت لیا
ک یهو
پایان کوک ویو
ا/ت:کراش لیا رو الان میخام بگمممم
لیا:تو غلط کردییی
ا/ت:کراشش کوکهههههه
لیا:کراش توعم یونگی😂🌚
ا/ت:چاخان محضض
لیا:اگ حرف من چاخانه ینی حرف توعم چاخانه
ا/ت:اصن ت درست میگی کراشم یونگی:) 🌚
یونگی:ناموصن؟
ا/ت:بل سید.
یونگی:یاااااا میام هواتاااا
ا/ت:مح مظلوم..
نامجون:بیاین بازی کنیم ببینم شما دوتا هم همو ببوسین مهم نیست کراش دارین روهم یا ن
(پس از سالها کیس میرن و ایناااا وووو)
ا/ت:خووو بچررررخخخخ فاک.
یونگی:خب ا/ت شی جرعت یا حقیقت؟
ا/ت ویو:
میدونستم چ جرعت بگم چ حقیقت برام فرقی نداشت و تهش ب یونگی ختم میشد پسسس
پایان ا/ت ویو
ا/ت:حقیقت
یونگی:شنیدم روم کراشی.. حالا هسی یا ن؟ 🌚
ا/ت:اره.🌚🗿
نامجون:مبارکهههه
ا/ت:ودف؟
نامجون:یونگی نمیخای چیزی بش بگی؟
یونگی:سید منم روم کراشم ول ب رو خدا نیار.
ا/ت:🌚(ارامش قبل از طوفان) اخهههههه میگیییییی ب روت نیارممممم🗿🗿🗿
یونگی:ببین میاماااا
ا/ت:بیااااا
یونگی:اومدمممم(و رفت سمت ا/ت)
ا/ت:دونده خوبی ای ولی بمن نمیرسیییییی
یونگی ویو
وقتی اینجوری گفت سرعتمو بیشتر کردم تا برم سراغش خدارو شکر هودی تنش بود.
پایان یونگی ویو
ا/ت ویو
پدصگ کلاه خودمو گرفتتت یهو رفتم تو بغلش:/
فقط سریع از تو بغلش در اومدم وگرنه ب فاخ میرفتم
البته ک قرمز شدمو یونگیم فهمید:/
پایان ا/ت ویو
یونگی:مگ روم کراش نیسی:/؟
ا/ت:چرا؟؟
یونگی:ینی دلت نمیخاد منو بغل کنی هاننن؟:) 🌚
ا/ت:چرا ولی...
(یونگی سریع بغلش کرد بخاطر همین نصفه موند حرفش:/)
یونگی:حرف نباشهه:) 🌚
(تاالان ادمین اصلا حسودیش نشده هااا فک نکنین حسودیم شدعع)
نامجون ویو:
یهو دیدم یونگی رفت سمت ا/ت و ا/ت هم دوید
ک یهو...
واسه پارت بعدددد 12 تا لایک و 33 تا فالوورررر
۱۲.۶k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.