دلب کوچولو

دلب کوچولو
#پارت_6۷
_مرسی نیکا، من دیگه برم مراقب خودت باش.
لبخند شیرینی زد و گفت:
_توهم همینطور عزیزم

بلاخره با هزار زحمت خودم و رسوندم به سالن و قبل از هرکاری یه مسکن خوردم.
شالم رو مرتب کردم و قدم به سمت آشپزخونه گذاشتم.
با ورودم نگاهم افتاد به ارباب که خونسردانه داشت صبحانه‌اش رو کوفت می‌کرد.
انگار متوجه حضورم شد که سرش رو بلند کرد...

_وسایلت رو جمع کردی دیگه؟
رو یکی از صندلی‌ها نشستم و نفسی تازه کردم، سرم و بلند کردم و رو بهش گفتم:
_آره، جمع کردم.
ته چای‌اش رو سر کشید و درحالی که بلند می‌شد گفت:
_خیلی خب، تا من میرم چمدونم رو از بالا بیارم صبحانه‌ات رو بخور.
سری تکون دادم لب زدم:
_چشم ارباب.

یه ربعی میشد از وقتی رفته بود و هنوز برنگشته بود، منم دیگه صبحانه‌ام رو کامل خورده بودم.
بی‌توجه به درد شدیدی که زیر دلم پیچیده بود میز و جمع کردم رو وسایل رو تو یخچال گذاشتم...نمی‌دونستم قراره تو راه جایی واسه ناهار وایسه یا نه بنابر‌این چندتا لقمه متفاوت گرفتم و گذاشتم تو یه ظرف سربسته.

بلاخره پیداش شد، یهو نگاهم قفل چمدون بزرگی که دنبال خودش می‌کشید شد.
باخدا...مگه چند روز قراره بمونیم انقدر برای خودش لباس جمع کرده؟
پوفی کشیدم و از جام بلند شدم.

به سمتش که رفتم نیم نگاهی به ظرف تو دستم انداخت و گفت:
_بریم، اون چیه تو دستت؟
_چندتا لقمه گرفتم، شاید گرسنه‌امون شد.
_خوبه...
وارد که حیاط شدیم، مستقیم راهش رو کشید و رفت سمت پارکینگ منم دنبالش راه افتادم.
گیج و شگفت‌زده به اون همه ماشین متفاوتی که اونجا بود نگاه کردم...یعنی همشون واسه خودشون بود؟
مستقیم رفت سمت یکی از ماشین‌هایی که حتی اسمش هم نمی‌دونستم، ولی رنگش مشکی بود.
ناخودآگاه لب‌هام آویزون شد، اون ماشین قرمزه چشمم رو گرفته بود ولی روم نمی‌شد چیزی بگم...گیریم هم که بگم اون مگه میگه چشم؟
پوفی کشیدم و تو پر خورده رفتم سمت همون ماشین
دیدگاه ها (۰)

دلبر کوچولو• #پارت_68 دستش و دراز کرد سمت ساکم، که سریع دادم...

دلبر کوچولو• #پارت_6۹ بخاطر مسکنی که خورده بودم چشمام سنگین ...

دلبر کوچولو• #پارت_6۶ نیکا که با سرعت ازم دور شد دولا دولا د...

دلبر کوچولو• #پارت_65 با دردی که یهو تو کمر و دلم پیچید آخی ...

رمان بغلی من پارت ۶۷ارسلان: توی ماشین نشستیم که از سرد بودن ...

خدمتکاره عمارت ارباب پارت ۳

چند پارتی درخواستی ( ازدواج کردی بیبی³ ؟)ویو ته کوک بیهوش شد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط