پارت 25

پارت 25

کوک: چه باور کنی چه نکنی من دوست دارم تو چی
ا.ت:چی من
کوک: آره
ا.ت: نه نمیدونم یعنی آره
یه لبخندی زد
کوک: آخر کدومش
ا.ت: آره
کوک: بریم
ا.ت: باشه
رفتیم تو ماشین
ــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
قلبم تند تند میزد نمیدونم چه حسی دارم
دستمو گذاشتم رو قلبم
کوک: چیشده
ا.ت: چی با منی
کوک: مگه به غیر از خودمو خودت کسی اینجاست
ا.ت: نه خب
کوک: خب نگفتی چیشده
ا.ت: یه سوال
کوک: سوال منو با سوال جواب نده
ا.ت: خب بزار اول من بپرسم
کوک:باشه
ا.ت:ما الان باهمیم
کوک: من که دوست دارم از نظرم آره ولی تو رو نمیدونم
ا.ت: خب اگه اینجوریه آره
کوک: خوبه رسیدیم
پیاده شدیم
جینز: ا.ت اومدی
ا.ت: آره رئیس گفت میتونی بری
کارت خوب بود
کوک:سلام
جینز: چرا باهم اومدین
ا.ت: خب جونگکوک اومده
کوک:(تو گوشم) چیزی نگو
کوک: داشتم میومدم دیدم ا.ت تو راه داره میاد سوارش کردم به طور اتفاقی

#کوک
#فیک
#سناریو