part7
part7
فردا
مدرسه بودیم زنگ تفریح بود
سوآ: ا/ت
ا/ت: بله
سوآ: اونجارو
ا/ت: کجا؟
سوآ: سووان داره بهت اشاره میکنه
ا/ت: الان برمیگردم
تهیونگ
تهیونگ: چیکار داره؟
چونهو: حتما یه مشکل درسیه
تهیونگ: نیست ا/ت که درس نمیخونه
چونهو: تو از کجا میدونی؟
تهیونگ: همکلاسیمه
چونهو: خوشت اومده؟
تهیونگ: نه
چونهو: خفه شو خوشت اومده
تهیونگ: میگم نیومده
چونهو: باشه بابا فهمیدم هیی اینجارو نگاه کن داره بهش یه چیزی میده
تهیونگ: چی داد؟
چونهو: من چه میدونم؟
تهیونگ: برو جلو نگاه کن ببینم به هم چیمیگن
چونهو: نه تا وقتی که بهم بگی خوشت اومده یا نه
تهیونگ: اره خوشم اومده
چونهو: واقعا؟
تهیونگ: اره دوسش دارم خوبه؟
چونهو: پس صبر کن
ا/ت
ا/ت: این برای منه؟
سووان: اره
ا/ت: مرسی ولی به چه مناسبت
سووان: راستش خیلی وقته دوست دارم با من قرار میزاری؟
ا/ت: ها قرار؟
سووان: اره
ا/ت: اره میزارم
سووان: واقعا
ا/ت: اره
سووان: وایی خیلی برای امروز استرس داشتم
دیییییینگ
ا/ت: زنگ خورد بعد باهم حرف میزنیم
سووان: باشه
تهیونگ
تهیونگ: چونهو چیشد؟
چونهو: زنگ خورد دیگه بریم
تهیونگ: صبر کن صدا رو خودم شنیدم چی میگفتن
چونهو: مهم نیست بریم
تهیونگ: چونهو
چونهو:خب به دختره گفت ازش خوشش میاد
تهیونگ:چی؟ صبر کن تا من برم حسابشو برسم
چونهو: دختره قبول کرد باهاش قرار بزاره
تهیونگ: چی؟ شوخیه؟
چونهو: نه
تهیونگ: وایی
چونهو: نترس معلوم بود رابطشون زیادی نیست در حد یکه
تهیونگ: یک چیه؟
چونهو: یک ثانیه یک دقیقه یک روز یک هفته یک ماه یک سال یکی از ایناست
تهیونگ: چی دیوونه شدی؟
چونهو: ببخشید ببین تهیونگ کمکت میکنم بدستش بیاری
تهیونگ: من شاید دوسش داشته باشم ولی نمیتونم باهاش قرار بزارم
چونهو: چرا؟
تهیونگ: الان باید برم کلاس بعد بهت میگم
چونهو: باش
رفتم کلاس
نگام فقط به ا/ت بود
استاد: تهیونگ بیا پای تابلو
تهیونگ:.....
استاد: تهیونگ
تهیونگ:.......
استاد: فک کنم تهیونگ جان نمیاد
تهیونگ: ها؟ ببخشید استاد حواسم نبود صداتون رو نشنیدم حالم خوب نیست میشه برم بیرون
استاد: باشه برو بیرون
ا/ت
یعنی چیشده چرا رفت حالش بده؟
چند دقیقه بعد
تهیونگ نیومد یعنی چیشده؟
ا/ت: ایی استاد دلم درده میتونم برم سرویس
استاد: برو
رفتم بیرون
#فیک
#سناریو
فردا
مدرسه بودیم زنگ تفریح بود
سوآ: ا/ت
ا/ت: بله
سوآ: اونجارو
ا/ت: کجا؟
سوآ: سووان داره بهت اشاره میکنه
ا/ت: الان برمیگردم
تهیونگ
تهیونگ: چیکار داره؟
چونهو: حتما یه مشکل درسیه
تهیونگ: نیست ا/ت که درس نمیخونه
چونهو: تو از کجا میدونی؟
تهیونگ: همکلاسیمه
چونهو: خوشت اومده؟
تهیونگ: نه
چونهو: خفه شو خوشت اومده
تهیونگ: میگم نیومده
چونهو: باشه بابا فهمیدم هیی اینجارو نگاه کن داره بهش یه چیزی میده
تهیونگ: چی داد؟
چونهو: من چه میدونم؟
تهیونگ: برو جلو نگاه کن ببینم به هم چیمیگن
چونهو: نه تا وقتی که بهم بگی خوشت اومده یا نه
تهیونگ: اره خوشم اومده
چونهو: واقعا؟
تهیونگ: اره دوسش دارم خوبه؟
چونهو: پس صبر کن
ا/ت
ا/ت: این برای منه؟
سووان: اره
ا/ت: مرسی ولی به چه مناسبت
سووان: راستش خیلی وقته دوست دارم با من قرار میزاری؟
ا/ت: ها قرار؟
سووان: اره
ا/ت: اره میزارم
سووان: واقعا
ا/ت: اره
سووان: وایی خیلی برای امروز استرس داشتم
دیییییینگ
ا/ت: زنگ خورد بعد باهم حرف میزنیم
سووان: باشه
تهیونگ
تهیونگ: چونهو چیشد؟
چونهو: زنگ خورد دیگه بریم
تهیونگ: صبر کن صدا رو خودم شنیدم چی میگفتن
چونهو: مهم نیست بریم
تهیونگ: چونهو
چونهو:خب به دختره گفت ازش خوشش میاد
تهیونگ:چی؟ صبر کن تا من برم حسابشو برسم
چونهو: دختره قبول کرد باهاش قرار بزاره
تهیونگ: چی؟ شوخیه؟
چونهو: نه
تهیونگ: وایی
چونهو: نترس معلوم بود رابطشون زیادی نیست در حد یکه
تهیونگ: یک چیه؟
چونهو: یک ثانیه یک دقیقه یک روز یک هفته یک ماه یک سال یکی از ایناست
تهیونگ: چی دیوونه شدی؟
چونهو: ببخشید ببین تهیونگ کمکت میکنم بدستش بیاری
تهیونگ: من شاید دوسش داشته باشم ولی نمیتونم باهاش قرار بزارم
چونهو: چرا؟
تهیونگ: الان باید برم کلاس بعد بهت میگم
چونهو: باش
رفتم کلاس
نگام فقط به ا/ت بود
استاد: تهیونگ بیا پای تابلو
تهیونگ:.....
استاد: تهیونگ
تهیونگ:.......
استاد: فک کنم تهیونگ جان نمیاد
تهیونگ: ها؟ ببخشید استاد حواسم نبود صداتون رو نشنیدم حالم خوب نیست میشه برم بیرون
استاد: باشه برو بیرون
ا/ت
یعنی چیشده چرا رفت حالش بده؟
چند دقیقه بعد
تهیونگ نیومد یعنی چیشده؟
ا/ت: ایی استاد دلم درده میتونم برم سرویس
استاد: برو
رفتم بیرون
#فیک
#سناریو
۲۲.۸k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.