قلبم برای توست p⁴³

قلبم برای توست p⁴³
ویو تهیونگ
عصبی رفتم سمت هان و من و دید رنگش پرید و رفت عقب
سرد نگاهش کردم و دستم و کردم تو جیبم
تهیونگ: میبینم اینجا یه نفر شیر شده! مثل اینکه حرف قبلی و جدی نگرفتی نه؟! نگفتم بهش نزدیک بشی میکشمت! گفتم یا نگفتم؟
هان: آ...قا من... گو..ه خو..ردم... شما.. بب..خش
تهیونگ: گوه و که خوردی اونم زیادی! ایندفعه میگذرم ولی دفعه دیگه ببینم داری زیادی گوه میخوری اون موقع من میدونم و تو! شیر فهم شدی یانه؟
هان: ب..له
تهیونگ: حالا هم گمشو از جلو چشمام ریخت نحست و نبینم!
ترسیده با نوچه هاش فلنگ و بست پوزخندی زدم و رفتم سمت بچه ها.. مینهو رفت رو سکو و جمعیت و ساکت کرد
مینهو: خب دوستان خواستم بگم هر چی این مرتیکه گفت دروغ محضه و فقط برای اذیت کردن یونا و جلب توجه بوده خواهش هم اینه که لطفا باور نکنید و برای جئون یونا شایعه درست نکنید چون همش دروغه! ممنون از توجهتون
همه دست زدن و بعد مدتی پراکنده شدن..
ویو یونا
وقتی جمعیت پراکنده شدن بچه ها اومدن سمتن به همشون لبخند زدم و با سختی لب باز کردم
یونا: گایز خواستم بگم مرسی که هستین:) ممنون که کنارمید و حمایتم میکنید:) واقعا ممنونم♡
کیومی: یااا اونی این چه حرفیه تو دوستمی و این کارا برای هر دوستی واجبه:)
نامجون: کیومی راست میگه یونا.. تو دوستمونی:)
جیهوپ: دیگه هم بهش فکر نکن یونا اعصابت خورد میشه:)
خیلی خوشحال بودم که پسرا و دخترا و داشتم:)نمیدونم اگه نبودن چیکار میکردم.. مایه دلخوشی و دلگرمی من هستن همشون:)
_________________________
پارت بعد خدمتتون حیحی🥺💗
لایک و کامنت یادتون نره لوطفا❤️🍓