پارتبیستموپنج

#پارت‌بیستم‌‌و‌پنج‌🎶🧷





با ترس ب دستگاه کوچکی ک تو دستش بود خیره شدم!

با ترس پرسیدم: اون چیه؟؟

شاهان: دستگاه تتو!

من: برا چی برداشتی اینو؟

شاهان: واس اینک ی علامت خوشگل رو پهلوت بِکارم!!!

با چشای از حدقه دراومده داد زدم: ن‌ن ! ن لطفااااااا ! آخه براچییییی؟؟؟

شاهان: ی علامت! علامتی ک هروخ ببینیش یادت بیوفتع بَرده منی و حق نداری پاتو از قلیمت دراز تر کنی!

من: ن ن! قول میدم دیگ شیطونی نکنم! زبون نریزم! توروخدا! ازت خواهش میکنم! خیلی درد داره نکن!

شاهان: خفه خون بگیر!.

اومد و پیرهنمو از بالا گره زد!

من‌جیغ میزدم و اون با پوزخند کارشو میکرد!

یهو دستگاهو روشن کرد!

با صداش جیییغ بفنشی کشیدم و داد زدم: خدااااا پیغمبرررر حالیت میشهعهه؟؟؟ توروخداااا نکننن!

یهو سوزنشو رو پوستم گذاشت !

از درد ی جیغی کشیدم ک پرده های گوش خودمم پاره شد چ برسه شاهان!

اشکام‌شروع ب باریدن کردن!

پاهام چون برخورد زیادی ب زمین نداشت نمیتونستم بالا پایین بپرم!

با هر سوزنی ک ب پوستم میزد جیغ بنفش میکشیدم!

تقریبا بعد ی ساعت تموم شد!

از شدت گریه داشتم از هوش میرفتم!

شاهان نصف راه از گریه هام خسته شد و هندزفری گذاشت تو گوشش!

دستامو باز کرد!

مث اون دفعه تو زمین ولو شدم!

از درد زجه میزدم!

پهلوم میسوخت!

پاشدم و خودمو تو تخت انداخت و ب گریه هام ادامه دادم!

شاهان: زر زر نکن‌ببینم! پاشو تتو رو حال کن!

اومد دستمو گرفت و ب سمت آینه بردتم!

تو آینه با دیدن تتو خشکم زد!

دوس داشتم همونجا بکشمش!
@Ekip_kera_sh
دیدگاه ها (۰)

#پارت‌بیستم‌وشش🎶🧷جیغ زدم: ایننننن کوووفتی چیه رو پهلوی من کش...

#پارت‌بیستم‌‌و‌هفت‌🎶🧷ارسلان: میخوااااامش!با خنگی ب حرفاشون گ...

#پارت‌بیستم‌‌و‌چهار🎶🧷شاهان: ب تو مربوط نیست برو پذیرایی منم ...

#پارت‌بیستم‌‌و‌سه‌🎶🧷پاشد و رفت طرفشو باهاش دست داد!شاهان: تو...

دوپارتی اس\مات تهیونگپارت۲(اخر)ویو ا.ت... بردم تو اتاق دونفر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط