Part38
#Part38
انقدخشحال شدم که پریدم بغلش اولین باربودکه همچین کاری میکردم برای همین یه تکون خوردبعددستشودورم حلقه کردکه ازش جداشدومو دویدم طرف درکه برم اماده شم ک گف:رستاشی برگشتم طرفشوگفتم:بله دستشوپشت سرش کشیدو گف:موهات خیلی قشنگه+هن مگ مگه هییی تازه فهمیدم چیزی سرم نیس دیدم باتعجب نگام میکنه که سریع دستمودورسرم گرفتمودویدم بیرون خاک ب سرم هرچی ابروبرامونده بود ب بادرف هعیی رفتمواماده شدم که هی بچهها میپرسیدن کجا شالوکلاکردم که گفتم:میریم سره قرار افرارویا:وااات مانیا:مغزخرخوردی هوابارونیه رونیا:راس میگه هوابده+اتفاقا چون هوااینجوریه میخوام برم افرا:خدابت عقل بده رویا:ایشالله+خب من دیگه رفتم وازدربیرون رفتم که کوکودیدم که جلودرمنتظره ودستش توجیبشه یکم ازش خجالت کشیدم که بهم لبخندزدکوک:بریم همراه هم ازخونه زدیم بیرونوسوارماشین شدیم کوک:خب رستاخانم کجابریم+برویه جایی که میدونی خلوته وکسی نیس کوک:اوک وماشینوروشن کردو راه افتادرسیدیم به جای قشنگ که مگسم پرنمیزد اسمشونمیدونستم ولی خیلی قشنگ بودسریع ازماشین پیاده شدمویکم دیودم جلوترکه صدام زدکوک:کجاامیری وایساویه چتربرداشت اوردوبالاسرم گرف گف:مگه ت عقل نداری دخترخیس میشی+ن ندارم ازچترخشم نمیاد دوس دارم خیس شم کوک خندیدوگف:تودیونه ای بخداچشمکی بش زدموگفتم:مگ نمدونستی دوباره خندیدوچیزی نگف یکم راه رفتیم ولی من یکم جلوتربودم چون نمیخواستم زیرچترباشم یه چاله اب دیدمو لبخندشیطانی زدم برگشتم طرفشوگفتم:زودباش دیگه تنبل رسیدبهم وگف:خودتی تارسیدیم به چاله سریع پریدم توش که همه اباپاشیدروشلوارشوگف:یااااچیکارمیکنی خیس شدم+خب پریدم که خیس بشی دیگه کوک:عهه اینجوریه چترشوبستو دویددنبالم همینجوردنبال هم بودیم که یهویه دریاچه کوچیک جلوم سبزشدوایسادموبرگشتم عقب که بگم وایسه یهوخوردبهموهردوتامون افتادیم توش زیراب بودیمودستوپامیزدیم من چون شنابلدنبودم نمتونستم برم بالاکه دستشوانداخت دوره کمرموکشیدم بالاتندتندهوای تازرومی بلعیدیموچشاماموبازکردم که دیدم زل زده بهم هنوزتوبغلش نگهم داشته بودکه نرم پایین+احمق چراواینستادی کوک:چون ندیدمش+هووف وبه طرف خشکی رفتو منم میکشیدرفتیم بالاویکم نشستیم که احساس کردم چیزی روسرم نیس دست زدم دیدم اره بلندشدموهی دوروورمو نگامیکردم که گف:دنبال چی میگردی+سربندم نیس بهم یه نگاکردوگف:حتماافتاده تودریاچه+حالاچیکارکنمونشستم روزمینو به دریاچه خیره شدم امدکنارم نشستوگف:خب حالاکه چیزی نشده یکی دیگه میخری اصلاخودم برات میخرم
انقدخشحال شدم که پریدم بغلش اولین باربودکه همچین کاری میکردم برای همین یه تکون خوردبعددستشودورم حلقه کردکه ازش جداشدومو دویدم طرف درکه برم اماده شم ک گف:رستاشی برگشتم طرفشوگفتم:بله دستشوپشت سرش کشیدو گف:موهات خیلی قشنگه+هن مگ مگه هییی تازه فهمیدم چیزی سرم نیس دیدم باتعجب نگام میکنه که سریع دستمودورسرم گرفتمودویدم بیرون خاک ب سرم هرچی ابروبرامونده بود ب بادرف هعیی رفتمواماده شدم که هی بچهها میپرسیدن کجا شالوکلاکردم که گفتم:میریم سره قرار افرارویا:وااات مانیا:مغزخرخوردی هوابارونیه رونیا:راس میگه هوابده+اتفاقا چون هوااینجوریه میخوام برم افرا:خدابت عقل بده رویا:ایشالله+خب من دیگه رفتم وازدربیرون رفتم که کوکودیدم که جلودرمنتظره ودستش توجیبشه یکم ازش خجالت کشیدم که بهم لبخندزدکوک:بریم همراه هم ازخونه زدیم بیرونوسوارماشین شدیم کوک:خب رستاخانم کجابریم+برویه جایی که میدونی خلوته وکسی نیس کوک:اوک وماشینوروشن کردو راه افتادرسیدیم به جای قشنگ که مگسم پرنمیزد اسمشونمیدونستم ولی خیلی قشنگ بودسریع ازماشین پیاده شدمویکم دیودم جلوترکه صدام زدکوک:کجاامیری وایساویه چتربرداشت اوردوبالاسرم گرف گف:مگه ت عقل نداری دخترخیس میشی+ن ندارم ازچترخشم نمیاد دوس دارم خیس شم کوک خندیدوگف:تودیونه ای بخداچشمکی بش زدموگفتم:مگ نمدونستی دوباره خندیدوچیزی نگف یکم راه رفتیم ولی من یکم جلوتربودم چون نمیخواستم زیرچترباشم یه چاله اب دیدمو لبخندشیطانی زدم برگشتم طرفشوگفتم:زودباش دیگه تنبل رسیدبهم وگف:خودتی تارسیدیم به چاله سریع پریدم توش که همه اباپاشیدروشلوارشوگف:یااااچیکارمیکنی خیس شدم+خب پریدم که خیس بشی دیگه کوک:عهه اینجوریه چترشوبستو دویددنبالم همینجوردنبال هم بودیم که یهویه دریاچه کوچیک جلوم سبزشدوایسادموبرگشتم عقب که بگم وایسه یهوخوردبهموهردوتامون افتادیم توش زیراب بودیمودستوپامیزدیم من چون شنابلدنبودم نمتونستم برم بالاکه دستشوانداخت دوره کمرموکشیدم بالاتندتندهوای تازرومی بلعیدیموچشاماموبازکردم که دیدم زل زده بهم هنوزتوبغلش نگهم داشته بودکه نرم پایین+احمق چراواینستادی کوک:چون ندیدمش+هووف وبه طرف خشکی رفتو منم میکشیدرفتیم بالاویکم نشستیم که احساس کردم چیزی روسرم نیس دست زدم دیدم اره بلندشدموهی دوروورمو نگامیکردم که گف:دنبال چی میگردی+سربندم نیس بهم یه نگاکردوگف:حتماافتاده تودریاچه+حالاچیکارکنمونشستم روزمینو به دریاچه خیره شدم امدکنارم نشستوگف:خب حالاکه چیزی نشده یکی دیگه میخری اصلاخودم برات میخرم
۴.۶k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.