درخواستی
#تکپارتی
وقتی دختر خالت میچسبه بهش......
با حرص داشتی بازوی خواهرت که کنارت نشسته بود رو فشار میدادی و به لینو و دختر خالت که داشتن باهم لاس میزدن نگاه میکردی
تو قبل اینکه بیای اینجا سر لباسی که الان تنته
با لینو دعوا کردی اون میگفت لباست کوتاهه ولی تو میگی نه و اخرم به حرفش گوش ندادی و لباس رو پوشیدی اونم باهات قهر کرده و الان داره برای حرص دادنت با دختر خالت که روش کراشه لاس میزنه
خ.ا: ا/ت عزیزم بازوی من لینو نیستا
+خفه شو
خ.ا: خب راست میگم دیگهه بازوم درد گرفت
خواهر ا/ت بعد این حرف بازوش رو از دست ا/ت جدا کرد و شروع به مالیدن بازوش کرد
+ پسره ی عوضیی دارم براشش(زیر لب)
هانا لبخندی به حرص خوردن خواهر کوچیکترش زد
و گوشیش رو گرفت و به لینو پیام داد
هانا: لینو انقدر خواهرمو حرص نده
بعد از دادن پیام به لینو بلند شد و وارد آشپزخونه شد....
لینو بعد خوندن پیام هانا زیر چشمی به دختر کوچولوش که لپ هاش رو باد کرده بود و با حرص به اونها خیر شده بود نگاه کرد پوزخندی زد و بلند شد.... بلند شدنش باعث تعجب دختر خاله ا/ت شد لینو بدون توجه به دخترخاله ا/ت به سمت دختر کوچولوش رفت بدون هیچ حرفی بلندش کرد و به سمت اتاق بردش روی تخت انداختش و روی ا/ت خیمه زد
ا/ت همچنان با اخم نگاهش میکرد
لینو خم شد و دم گوش ا/ت گفت:
_ خانوم کوچولو وقتی اخم میکنی خیلی زشت میشی میدونستی؟ (اروم)
ا/ت از حرص پاش رو بالا اورد و به جایی که نباید لگد زد
این کارش باعث بلند شدن لینو از روش شد
_ لعنتیییی (داد)
+ حقته پسره ی عوضیی
ا/ت بلند شد و خواست از اتاق بیرون بره ولی لینو جلوش رو گرفت
_ کجااا؟
+ گمشو کنار ببینم
لینو بدون توجه به ا/ت که داشت بهش فحش میداد لباش و روی لب هاش دختر کوچولوش گذاشت تا مانع حرف زدنش بشه با ولع میبوسیدش ا/ت کم کم دست از تقلا کردن برداشت و با لینو همکاری کرد چند لحظه بعد نفس کم اوردن و از هم جدا شدن
_ ببخشید کوچولو
+ مهم نیست ولی دیگه همچنین کاری نکن
_ توهم به حرفام گوش بده
+(سکوت)
_ ا/تتت
+ ببخشیدد (به زور)
_ حس میکنم این ببخشید از صدتا فحشم بدتره ( پوکر)
+ برو کنار میخوام برم بیرون
_ کجا خانوم خانوما ما هنوز کار داریم
لینو بعد حرفش پوزخندی زد و ا/ت رو بلند کرد و روی تخت انداخت و شروع به بوسیدنش کرد....
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.