پارت

پارت ۸

ویو جونگکوک

رفتم به ات بم رو نشون بدم
که بم شروع کرد به پارس کردن میخواست
ات رو گاز بگیره که ات جیغ کشید
بعد دوتا پاهاشو دور کمرم گره زد
بعد دستاشو دور گردنم گذاشت
برای اینکه نیوفته دستمو گذاشتم
زیر رون پاهاش
اون لحظه خیلی به هم دیگه نزدیک بودیم
به صورت ات نگاه کردم دیدم خیلی دختره گیوت
و خوشگلی بود یه لحظه دلم خواست ببوسمش بعد صورتش قرمز شود داشت خجالت میکشید بم بازم شروع کرد
به پارس کردن فکر کنم چون اولین بارش
بود ات رو میبینه این کارو کرد

جونگکوک: بم بس کن

یکم از بم دور شدیم به صورت ات نگاه کردم
هنوزم داشت خجالت میکشید
لبمو به گوشش نزدیک کردم و گفتم

جونگکوک: ادم که از عموش خجالت نمیکشه.... نیشخند....
ات: عمو میشه منو بزاری پایین
دیدگاه ها (۹)

پارت ۹جونگکوک سرشو بر میگردونه و به بم نگاه میکنه جونگکوک: ب...

سناریو درخواستی موضوع: وقتی خوابه میریم بیرون بیدار میشه فکر...

پارت ۷ویو جونگکوک خیلی نگران ات شدم رفتم کلید زاپاس رو برداش...

پارت ۷اجوما: دخترم بیا اتاقت رو نشون بدمات: باشه اجوما: اینج...

عشق چیز خوبیه پارت ۷ که یهو جونگکوک اومد توی اتاق هی نزدیک و...

#رُز_زخمی_منPart. 61صبح زود بود. آفتاب هنوز کامل بالا نیامده...

#رُز_زخمی_منPart. 62هواپیما در ارتفاع اوج قرار داشت و شهر زی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط