بازمانده

بازمانده
پارت ۱۴
کنار‌گوشم با صدای بغض آلودش گفت:دلم برات تنگ شده بود اونی.
دستام رو دورش سفت‌تر کردم و گفتم:منم مین‌جی.
بلند شدم و دستش رو گرفتم و بعد به سمت میز که بقیه نشسته بود رفتم.
مین‌جی کنار کیم رفت، کیم مین‌جی رو بلند کرد و روی پاش نشوند، جیمین بلند شد و جاش رو داد به من، زیرلب ممنون گفتم و نشستم، جیمین چیزی گفت که انگار مخاطب حرفش اون دختره بود:جین هیونگ کجاست از وقتی اومدم ندیدیمش.
_:رفت بیرون، زمان اومدن این اطراف چندتا زامبی دیدیم رفت تا از دست‌شون خلاص بشه.
جیمین سر تکون داد و ازمون دور شد.

_:پس تو یوریی!
متعجب از حرفش نگاش کردم و گفتم:بله!
لبخند ملایم زد و گفت:تو راه اون پسر برای تب بالای که داشت هذیون می‌گفت و میان حرفاش اسم تورو صدا میزد، انگار اون دلباخته توست.
متوجه حرفش شدم، سرم رو سمت کوک برگردوندم اگه اون من همچون دوست دارد که فرقی نمی‌کند خواب باشد و یا بیدار و اسمم رو صدا بزند، شرم هست برمن که ترکش کنم و سمت فرد دیگه‌ی رو بگیرم.
یوری:اون تنها دلباخته نیست، عشق ما رو... میشه با عشق میان دو قو شبیه کرد چون اگه یکی نباشه دیگری هم وجود ندارد.
_:چه خوب هست، که یکی مث تورو دارد، راستش حرفات منو دلتنگ کسی کرد، ولی کاش زودتر برگرديم.
یوری:امکان آشنایی با شمارو دارم.
_:کیم یونجی، همسر کیم نامجون رئیس اردوگاه‌ام.
یوری:یونجی، خوشحالم، امیدوارم نزد هم با عشق فراوان زندگی کنین.
قبل از حرف یونجی صدا سوت زدن به گوش رسید، جیمین با عجله به سمت در رفت، و قبل رسیدن ما بازش کرد، پسر قد بلند و چهارشونه، که داشت لکه‌های خون رو از صورتش با آستن لباسش پاک می‌کرد وارد شد، جیمین درو بست و دنبال پسر قدم برداشت، کیم که جلوتر ايستاده بود دست به سمت پسر برای معرفی شدن دراز کرد پسرهم دست کیم رو رد نکرد و باهاش دست داد.
کیم:کیم تهیونگ هستم، ممنون بابت لطف که در حق ما انجام دادین.
_:جین هستم، خواهش می‌کنم این وظیفه ماست.
کیم عقب کشید و راه و برای پسر باز کرد، پسر چندقدم برداشت و روبروم ایستاد و جلوم دست دراز کرد، رد نکردم و دستش رو گرفتم.
جین:تو باید یوری باشی.
با سر تایید کردم لبخند زد و عقب کشید.
جین:پس همه اومدن، الان نمیشه حرکت کرد، فردا صبح زود راه میوفتیم باید تا شب بوسان برسیم.

غلط املایی بود معذرت 🤍💙
کامنت ‌های این پارت رو بیشتر از ۸۰ کنین و لایک‌هاشم زیاد کنین چون قراره فیک جذاب‌تر بشه.
اومم، راستش یه سؤال، اونایی که میخوان فیک ا‌..سمات باشه ' 🤚' اینو بزاره چون الان من دودلم و نمیدونم ا..سمات بنویسم یا نه، چون اولین بارمه برام دشواره.
دیدگاه ها (۲۱)

بازمانده پات ۱۵کوک ویوتابلو نشون دهنده این بود که ما به بوسا...

بازمانده ادامه پارت ۱۵اولین چیزی که دیدم، انسان‌ها بود، شلوغ...

بازمانده ادامه پارت ۱۳اونِ که منو بابت اعتماد کردنم سرزنش می...

بازمانده ادامه پارت ۱۳تهیونگ:نمیدونم فک کردم، فکر کردی و بعد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط