ادامه پارت ۳۳
ادامه پارت ۳۳
جیمین:اگه میشه بریم بشینیم
هیونشیک:حتما بفرمایین
راهنماییشون کردم سمت اتاق VIP
مشروب برامون بیار هانی
هانی:حتما آقا
یونگی:نشستم روی کاناپه چرم و بقیه هم نشستن
خب آقای پارک
میخوام باهاتون روراست باشم.
خواهر من اینجا دزدیده شده
هیونشیک:اخمام رفت تویهم...
ینی چی؟
جیمین:قبلش خودمون رو معرفی کنیم
من پارک جیمین هستم و ایشون برادرم پارک یونگی
خواهر ما توی این بار گم شده آقا
دزدیده شده
ازتون میخوام تمام فیلم های ضبط شده دوربین مداربسته رو بهمون بدین
هیونشیک:آقای پارک..
من از این قضیه اطلاعی ندارم!
اگر چیزی بود حتما سروصدایی اتفاق میوفتاد یا کم کم کارکنان اینجا به من اطلاع میدادن
غیرممکنه
یونگی:ببینید آقای پارک
من دروغی ندارم به شما بگم
وقتش رو هم ندارم که اینجا علاف بشم
ازتون خواهش کردم دوربین هارو چک کنین
جیمین:اصلا اگر باور نمیکنین میتونید توی اون فیلم لعنتی ببینین صحنه دزدی و
هیونشیک:با اصبانیت بلند شدم...
فقط قبلش ازتون یه خواهشی دارم
یونگی:میشنویم
هیونشیک:اگر واقعا اینجا
اتفاقی افتاده باشه لطفا جایی نگین
لطفاً نزارین قضیه جایی درز پیدا کنه
پای اعتبار و آبروی چندین ساله اینجا...
یونگی:ببخشید حرفتون رو قطع کردم
نگران نباشین
من اصلا نمیخوام پای پلیس اینجا کشیده بشه
وگرنه ازتون نمیخواستم کمکم کنین
جیمین:وقت نیست!
میشه بریم؟
هیونشیک:بله بفرمایین از این طرف
رفتم سمت اتاقم..
پشت میز نشستم و شروع کردم
به چک کردن فیلم های دوربین
این اتفاق چه زمانی رخ داد
جیمین:دوروز قبل
هیونشیک:با چیزی که دیدم سر جام خشکم زد...
د..درسته اینجا...وای
یونگی:سریع رفتم پشت میز
جیمین خودشه ا.تت
جیمین:اون مرده کیه اون لعنتی کیهه
یونگی:آقای پارک
این فیلم هارو برای من بفرستید
منتظرم درزمن
این قضیه اگر جایی گفته بشه
کاری میکنم نه تنها اعتبار کاری شما
بلکه همه چیزتون یکجا نابود بشه
هیونشیک:خیالتون راحت باشه
فیلم و تا یک ساعت دیگه میفرستم
جیمین:یک ساعت دیره
زودتر
ممنونم بابت کمکی که کردید فعلا
یونگی:رفتیم سمت ماشین..
نشستم صندلی عقب
جیمین اگه میشه تو برو
اصلا حوصله رانندگی ندارم
جیمین:نشستم پشت فرمون
یونگی اون کی بود که دزدیدش ها
یونگی:نمیدونم..
بزودی میفهمیم جیمین نگران نباش
-
جیمین:اگه میشه بریم بشینیم
هیونشیک:حتما بفرمایین
راهنماییشون کردم سمت اتاق VIP
مشروب برامون بیار هانی
هانی:حتما آقا
یونگی:نشستم روی کاناپه چرم و بقیه هم نشستن
خب آقای پارک
میخوام باهاتون روراست باشم.
خواهر من اینجا دزدیده شده
هیونشیک:اخمام رفت تویهم...
ینی چی؟
جیمین:قبلش خودمون رو معرفی کنیم
من پارک جیمین هستم و ایشون برادرم پارک یونگی
خواهر ما توی این بار گم شده آقا
دزدیده شده
ازتون میخوام تمام فیلم های ضبط شده دوربین مداربسته رو بهمون بدین
هیونشیک:آقای پارک..
من از این قضیه اطلاعی ندارم!
اگر چیزی بود حتما سروصدایی اتفاق میوفتاد یا کم کم کارکنان اینجا به من اطلاع میدادن
غیرممکنه
یونگی:ببینید آقای پارک
من دروغی ندارم به شما بگم
وقتش رو هم ندارم که اینجا علاف بشم
ازتون خواهش کردم دوربین هارو چک کنین
جیمین:اصلا اگر باور نمیکنین میتونید توی اون فیلم لعنتی ببینین صحنه دزدی و
هیونشیک:با اصبانیت بلند شدم...
فقط قبلش ازتون یه خواهشی دارم
یونگی:میشنویم
هیونشیک:اگر واقعا اینجا
اتفاقی افتاده باشه لطفا جایی نگین
لطفاً نزارین قضیه جایی درز پیدا کنه
پای اعتبار و آبروی چندین ساله اینجا...
یونگی:ببخشید حرفتون رو قطع کردم
نگران نباشین
من اصلا نمیخوام پای پلیس اینجا کشیده بشه
وگرنه ازتون نمیخواستم کمکم کنین
جیمین:وقت نیست!
میشه بریم؟
هیونشیک:بله بفرمایین از این طرف
رفتم سمت اتاقم..
پشت میز نشستم و شروع کردم
به چک کردن فیلم های دوربین
این اتفاق چه زمانی رخ داد
جیمین:دوروز قبل
هیونشیک:با چیزی که دیدم سر جام خشکم زد...
د..درسته اینجا...وای
یونگی:سریع رفتم پشت میز
جیمین خودشه ا.تت
جیمین:اون مرده کیه اون لعنتی کیهه
یونگی:آقای پارک
این فیلم هارو برای من بفرستید
منتظرم درزمن
این قضیه اگر جایی گفته بشه
کاری میکنم نه تنها اعتبار کاری شما
بلکه همه چیزتون یکجا نابود بشه
هیونشیک:خیالتون راحت باشه
فیلم و تا یک ساعت دیگه میفرستم
جیمین:یک ساعت دیره
زودتر
ممنونم بابت کمکی که کردید فعلا
یونگی:رفتیم سمت ماشین..
نشستم صندلی عقب
جیمین اگه میشه تو برو
اصلا حوصله رانندگی ندارم
جیمین:نشستم پشت فرمون
یونگی اون کی بود که دزدیدش ها
یونگی:نمیدونم..
بزودی میفهمیم جیمین نگران نباش
-
۵.۴k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.