یونگی :*خنده* مردای زیادی هست...اما مردایی هم هستن که قاب
یونگی :*خنده* مردای زیادی هست...اما مردایی هم هستن که قابل اعتماد باشن
ات : مثل شما..و سرباز جانگ و پسرا
یونگی : چرا میپرسی؟ نکنه مردی مد نظرته؟
ات :چ..چی نه نه...من کوچیکتر از اینم که بخوام ازین کارا بکنم
یونگی : چرا؟ دخترای کوچیکتر از شما دارن دوست پسر پیدا میکنن
ات : جدی؟
یونگی : اوهوم...میدونی...نباید از گفتن چیزی تردید داشته باشی یا بترسی..من و پسرا به حرفات و تصمیماتت احترام میزاریم...
ات :*لبخند*خیلی ممنون...فرمانده مین...
هان : موشی موششش
ات : هوم؟
هان : چقد دنبالت گشتم.
ات : رفته بودیم غذا بخوریم
هان : نوش جان
*ات*
هان یه جعبه بزرگ بهم داد..
ات : این چیه؟
هان : بازش کن و ببین
جعبه رو باز کردم..
ات : یاخدا..
یه شمشیر بزرگ بود...بلندش کردم سبک بود.
ات : واسه یه لحظه فک کردم نمیتونم بلندش کنم
هان : همه این شمشیره سبکن...پدرم در اومد تا درستش کردم...هر موقع روش مانا میزاشتم میترکید..اخرش فهمیدم شمشیر میلی نیازی به مانا نداره..
ات : خیلی قشنگه...زحمت کشیدی
طول شمشیر هم قد من بود...خیلی خفنه.
هان : یه تکنیک باحال هم داره فک کنم خوشت بیاد.
ات : چی؟
هان : شمشیرتو به اسمون بگیر
شمشیرمو بردم بالا یدفه بهش برق زد که از جام پریدم...ولی دیدم شمشیر شروع کرد به درخشیدن
ات : وایییییییی با اینکه ریدم ولی بازم خفنه.
هان : وقتی 5 بار اونو به اسمون بگیری نورش بیشتر میشه...همچنین این نور سوزانده هم هست پس بهش دست نزن.
ات : هوممم یه سوال•-•
هان : میدونم میخوای بگی اگ بیشتر از 5 بار اینکارو انجام بدی چی میشه
ات : دقیقا همین سوالم بود •-•👍
هان : اگ بیشتر از 5 بار اینکارو انجام بدی خودت نور میدی.
ات : جدیییی
هان : این کارو نکنیاااا...اون وقت باید 5 ساعت منتظر بمونی تا برگردی به حالت اولت
ات : هوممم منطقیه اوکی مشکلی نیس
هان : یه چیز دیگه...این نور اینقد قویه که میتونه هیولاهارو ازت دور کنه...
ات : عی جاننننننن*-*
ات : مثل شما..و سرباز جانگ و پسرا
یونگی : چرا میپرسی؟ نکنه مردی مد نظرته؟
ات :چ..چی نه نه...من کوچیکتر از اینم که بخوام ازین کارا بکنم
یونگی : چرا؟ دخترای کوچیکتر از شما دارن دوست پسر پیدا میکنن
ات : جدی؟
یونگی : اوهوم...میدونی...نباید از گفتن چیزی تردید داشته باشی یا بترسی..من و پسرا به حرفات و تصمیماتت احترام میزاریم...
ات :*لبخند*خیلی ممنون...فرمانده مین...
هان : موشی موششش
ات : هوم؟
هان : چقد دنبالت گشتم.
ات : رفته بودیم غذا بخوریم
هان : نوش جان
*ات*
هان یه جعبه بزرگ بهم داد..
ات : این چیه؟
هان : بازش کن و ببین
جعبه رو باز کردم..
ات : یاخدا..
یه شمشیر بزرگ بود...بلندش کردم سبک بود.
ات : واسه یه لحظه فک کردم نمیتونم بلندش کنم
هان : همه این شمشیره سبکن...پدرم در اومد تا درستش کردم...هر موقع روش مانا میزاشتم میترکید..اخرش فهمیدم شمشیر میلی نیازی به مانا نداره..
ات : خیلی قشنگه...زحمت کشیدی
طول شمشیر هم قد من بود...خیلی خفنه.
هان : یه تکنیک باحال هم داره فک کنم خوشت بیاد.
ات : چی؟
هان : شمشیرتو به اسمون بگیر
شمشیرمو بردم بالا یدفه بهش برق زد که از جام پریدم...ولی دیدم شمشیر شروع کرد به درخشیدن
ات : وایییییییی با اینکه ریدم ولی بازم خفنه.
هان : وقتی 5 بار اونو به اسمون بگیری نورش بیشتر میشه...همچنین این نور سوزانده هم هست پس بهش دست نزن.
ات : هوممم یه سوال•-•
هان : میدونم میخوای بگی اگ بیشتر از 5 بار اینکارو انجام بدی چی میشه
ات : دقیقا همین سوالم بود •-•👍
هان : اگ بیشتر از 5 بار اینکارو انجام بدی خودت نور میدی.
ات : جدیییی
هان : این کارو نکنیاااا...اون وقت باید 5 ساعت منتظر بمونی تا برگردی به حالت اولت
ات : هوممم منطقیه اوکی مشکلی نیس
هان : یه چیز دیگه...این نور اینقد قویه که میتونه هیولاهارو ازت دور کنه...
ات : عی جاننننننن*-*
۶۶.۳k
۱۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.