#بیوگرافی_سارینا#رمان#زندگی_سخت_یک_بردهاسم : سارینافامیل : آ...

#پارت_نهممیساکی از اونا فاصله گرفت...و اون سه نفر به سمت لای...

#پارت_هشتم(لطفا با جنبه ها بخونن)شماره رو گرفت...-گورل....به...

#پارت_هفتم(خب اولش قرار بود تا پارت شش باشه ولی از حرفاتون ا...

#پارت_ششمهمین جور که با دست راستش دستای لایتو-سان رو گرفته ب...

#پارت_پنجمبیرون رفت...بعد از 5 دقیقه با یک سینی پر از غذا به...

#پارت_چهارمچند جا از گردنش رو سوراخ کرد و لایتو-سان فقط با ن...

رمان زندگی به سبک یک برده پارت سوممیساکی از اونا فاصله گرفتف...

#پارت_دوممیساکی جلوتر رفت و با دسته شلاقی که همیشه همراهش بو...

#پارت_اولشب تقریبا ساعتای 3 و نیم بود که داشتم مانگا میخوندم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط