رمان فرشته ی تاریکی

shivsper

پارت ²⁵: توهم حس میکنی؟ (ساعت ۱۳)(خانه جیمز) خونه توی سکوت غ...

پارت²⁴: جیمز؟ تویی؟(ساعت ۱۲:۳٠)(آریکا) متوجه شده بودم که نمی...

پارت²³: اسم "جیمز" برام آشنا بود(یک ساعت بعد) (آریکا) شیکاس ...

پارت ²²: زخم های کهنه و تازه(ساعت ۱۱ صبح) (کلارک🫂❤️‍🩹) صدای ...

پارت²¹: چون دندوناش تیز بودن! (ساعت ۹:۴۵ صبح) (شیوسپر 🐺🖤) نو...

پارت²⁰: نکنه مرگتو به پول ترجیح دادی؟(ناشناس👤👣) برادر رییس م...

پارت¹⁹: اون تنها کسیه که از "پول" برام مهم تره! (ناشناس👤👣) م...

پارت¹⁸: اونا احساسات ـت رو میکشن بیرون! (ساعت ۱۱:٠٠ صبح) (جی...

پارت¹⁷: اون مثل یه فرشته مهربونه، درحایلیکه تو مثل یه هیولا ...

پارت ¹⁵: حتی تصورشم برام سخت بود.... "پیش از حد سخت" (ساعت ۲...

پارت ¹⁴: دستام از بس نوشته بودم درد میکردن.... (ساعت ۹:۴۵)(ش...

پارتـ¹³: این کیه که توی همه ی نقاشیات کشیدیش...؟ (کلارک🫂❤️‍🩹...

پارتـ¹²: این... غیر ممکنه! (ساعت ۱۹)(دیانا✨🍫) بلاخره رسیدیم ...

پارتـ¹¹: خفه خون بگیر؛! (ساعت ۱۷)(شیوسپر🐺🖤) داشتم از مدرسه ب...

پارتـ¹⁰: همه چیو، همه خاطراتم!؟(کلارک🫂❤️‍🩹) گوشی دیانا زنگ خ...

ادامه پارتـ⁹: قلب پاک!؟ این پارت هم متاسفانه جون طولانی بود ...

پارتـ⁹: قلب پاک!؟ پارت ۹ هم چون طولانی بود مجبورم تو دوتا پس...

پارتـ⁸: به خاطر دلیل همیشگی بیهوش نشده....! (ساعت ۱۱:۴۵)(شیو...

ادامه پارتـ⁷: یک گلوله دقیقا از وسط مغزم!؟ محض اطلاع: این اد...

پارتـ⁷: یک گلوله دقیقا از وسط مغزم!؟ بچه ها چون این پارت طول...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط