PART_18(پارت آخر)چند هفته از اون اتفاق گذشته بودجیسونگ به لی...

PART_17جیسونگ که تازه ماجرا رو فهمیده بود هم متعجب بود و هم ...

PART_16جیسونگ و لینو به مدت ۵ دقیقه تو بغل هم بودن تا اینکه ...

PART_15لینو وارد اتاقی که جیسونگ توش بود شدجیسونگ غرق در خوا...

PART_14¥تو کیی؟لینو:دوست پسرش£انگار دلت یه کتک حسابی میخواد ...

PART_13جیسونگ صبحونش رو خورد و ظرفای خودش رو شست و از لینو خ...

PART_12ساعت08:05_فرداویو جیسونگ:::::از خواب بیدار شدمصدای در...

PART_11خواهرش بعد از شنیدن قضیه گفتخواهرش:اوممم شاید بشه بهش...

PART_10لینو و خواهرش تا ساعت ۱۱ شب داشتن لیست رو بررسی میکرد...

PART_9از در یه خانوم شبیه خوده لینو وارد شدهان بعد شنیدن کلم...

PART_8لینو:نه این دنیاست که اضافیهبیخیالشوسایلت رو جمع کنجیس...

PART_7بعد از اینکه لینو وارد اتاق شدبا نگرانی سمت جیسونگ رفت...

PART_6همه از استاداشون و دوستاشون خداحافظی کردنو وقتی کل مدر...

PART_5چند روز گذشته بودجیسونگ مدرسه نمیرفتدوستاش و مخصوصا اس...

PART_4ویو جیسونگ:از مدرسه برگشتمسمت خونمون رفتماما قبل از ای...

PART_3ویو لینو:داشتم سمت کلاسم میرفتم که یه لحظه دردی رو روی...

PART_2لینو همه رو حضور غیاب کرد تا اینکه به نفر اخر رسید.......

PART_1ویو لینو: وارد اتاق مدیر شدم _سلام آقای مدیر *سلامم خو...

لینو یه پسر ۲۱ ساله هست که استاد هست و با آدمای اطرافش سرده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط