#تو_مطعلق_به_منی پارت_42چشمم به ات افتاد که چا اوون هی داشت ...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_41 از سالن رفتم پشته سره ات دستشو گرفت...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_40حسابو سره یونگی درمیارم فک کرده بیخی...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_39~منو نامزده عزیزم اومدیم بگیم خیلی ب...

#تو_مطعلق_به_منیپارت _38بعد رفت و منم به کارایی که اونایی می...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_37رفتم اتاقمو تا جایی..که می شد زجه زد...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_36الان تنها چیزی ک میخوام گریه کردنه ا...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_35رفتم پایین با چیزی که دیدم....رنگ از...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_34 بعد آر دست کشیدن از ل.ام و زل زد تو...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_33بعد از مکالمه غمگینم با یونگی...نبای...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_32+خوبه...میرم اتاقمتا خواستم دستم کشی...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_31با چشم به بادیگارد ها گفتم بیان کمک ...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_30_تو ات یعنی همه اون دوست دارما الکی ...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_29چشمم به اون عو.ضی و حرفاش یادم اومد ...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_28 بعد از چند ساعت بلند شدیم و رفتیم خ...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_27با دیدن اون منظره قلبم وایساد نفسم ن...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_26بعد شنیدن این حرف منشی عصبی رفتم سمت...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_25~اونوقت با چه پشتوانه ای داری من و ت...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_25خیلی گشنم بود ولی هنوز ساعت ۳ و نیمه...

#تو_مطعلق_به_منی پارت _24_دِبگو دیگه ات...+اینکه..._خب+چطور ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط