#دوراهی۲#پارت۲۴~من نمی‌خوام ی عمر تو فرار باشم علیرضا گفت×ای...

#دوراهی۲#پارت۲۳ولی گفت ب وقتش من هرروز تو پارک رو به رویی با...

#دوراهی۲#پارت۲۲×بزار بریم خونهحرفی نزدم و بعد از چند دقیقه پ...

#دوراهی۲#پارت۲۱نشست رو ب روم از جام بلند شدم و گفتم+میدونی س...

#دوراهی۲#پارت۲۰چندتا از رفقای اون پسره سریع دست پسرره رو گرف...

#دوراهی۲#پارت۱۹دیگ نمی‌تونستم چیزی بگم برگشتم سر جام یکی از ...

#دوراهی۲#پارت۱۸+اگر یکی ی چیز باارزش ازت بگیره انتقام میگری؟...

#دوراهی۲#پارت۱۷من خیلی وقت بود گیتار نمیزدم اما دستم گرفتم ب...

#دوراهی۲#پارت۱۶محمد و رضا میدونستن ک الان وقت حرف زدن نیست ح...

#دوراهی۲#پارت۱۵سرمو تکیه دادم ب شیشه ماشین خیلی کمبود خواب ا...

#دوراهی۲#پارت۱۴آقای فرهی گفت~خب پس محمد میری ی دست لباس شیک ...

#دوراهی۲#پارت۱۳منتظر بودیم تا آقای فرهی رییس شرکت بیادتمام ح...

#دوراهی۲#پارت۱۲رضا هم میدید ک میخندم بیشتر تاکید می‌کرد رو‌ح...

#دوراهی۲#پارت۱۱هر چی جلوتر می‌رفتیم کارای ما هم زیاد تر میشد...

#دوراهی۲#پارت۱۰وقتی ک رفتم تو محمد گفت×واقعا معذرت خواهی می ...

#دوراهی۲#پارت۹وقتی رسیدیم و پیاده شدیم رضا ادکلن زد و رفتیم ...

#دوراهی۲#پارت۸بدون حرفی رفت بیرون و در هم پشت سرش بست توی صن...

#دوراهی۲#پارت۷درو باز کردم رضا بود -چی شده چرا درو باز نمیکن...

#دوراهی۲#پارت۶-خوابیدیچشمامو باز کردم +ن عکستو بغل کردم و چش...

#دوراهی۲#پارت۵چند تا سوال پرسیدن و یه سری چیزا نوشتن اون آقا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط